اگر در سالهای پس از ۱۳۸۳ او را در گوشهای از استخرِ باشگاه شمارهٔ ۲ نفت میدیدید مردی آرام که تازه قدم در آب گذاشته بود شاید هرگز حدس نمیزدید روزی ورق زندگیاش اینگونه برگردد. اما زمان گذشت و او پلهپله، با صبر و سماجت، از همان قدمزدنهای ساده در آب تا قلهٔ قهرمانی بالا آمد. امروز که به بهانهٔ همین مسیر با او گفتوگو میکنیم، انرژی، امید و پویایی یک ورزشکار جوان در چهره و کلامش موج میزند؛ گویی سالها نه بر او گذشته، بلکه در او جاری شدهاند.
جلال آقابیگی اکنون نماد زندهٔ این حقیقت است که «هیچگاه برای ورزش کردن دیر نیست؛ حتی در مرز ۸۰ سالگی». متن گفتوگو پیش روی شماست.
لطفاً ابتدا خودتان را معرفی کنید و بفرمایید چگونه و از چه سالی وارد صنعت نفت شدید؟
جلال آقابیگی هستم. کار در صنعت نفت برای بنده از سال ۱۳۴۶ با استخدام در واحد امور مالی شرکت ملی گاز ایران آغاز شد که تا زمان بازنشستگی در همین سمت و همین شرکت مشغول به کار بودم.
از چه زمانی بهشکل حرفهای رشتهٔ شنا را دنبال کردید؟
در زمان فعالیت در شرکت ملی گاز بهدلیل کار زیاد، اصلاً هیچ فرصتی برای ورزش کردن باقی نمیماند. پس از بازنشستگی در سال ۱۳۸۳ سعی کردم فرصتهای از دسترفته را جبران کنم. بهمحض بازنشستهشدن، از سن ۶۰ سالگی ورزش را شروع کردم و شنا را یاد گرفتم.
رشتهٔ ورزشی دیگری هم دنبال میکنید؟
در منزل تجهیزات سبک ورزشی دارم که گاهی با آنها تمرین میکنم. گاهی هم در پارک نزدیک منزل پیادهروی میکنم.
اینکه شما تازه از ۶۰ سالگی دنبال رشتهٔ موردعلاقهٔ خود رفتید و تا سطح قهرمانی رسیدید، الگویی مناسب برای جوانان و بازنشستگان هستید. این جرقهٔ آموزش و یادگیری از کجا زده شد؟
راستش را بخواهید، فراغت و بیکاری دوران بازنشستگی دلیل اصلی بود؛ با آموزش از زمان آزاد استفاده خوبی داشتم. بهدلیل اینکه به رشتهٔ شنا علاقه مند بودم و در دوران فعالیت در شرکت ملی گاز زمانی برای یادگیری آن نبود، در بازنشستگی همین رشته را دنبال کردم.
مراحل رسیدن به قهرمانی چگونه طی شد؟ وقت زیادی صرف کردید؟ میخواهم بدانم از همان شروع یادگیری هدفتان کسب قهرمانی بود؟
زمانی که شاغل بودم گاهی بهشکل تفریحی به استخر میرفتم. اوایل در آب راه میرفتم و در بازنشستگی با حضور مستمر (هفتهای دو روز) در باشگاه شمارهٔ ۲ نفت و آموزش و مربیگری خوب افرادی چون امیرخان منتظری، آرامآرام به سطح حرفهای رسیدم و توانستم قهرمانی المپیاد بازنشستگان ۸۰ سال بهبالای صنعت نفت را کسب کنم. در این راه مربیان خیلی مشوق بودند و میگفتند استعداد و پشتکار خوبی داری و آن را ادامه بده. همین موارد باعث شد با انگیزهٔ بیشتری این رشته را دنبال کنم. بعد از آن، وقتی صحبت از برگزاری المپیاد ورزشی صندوقها برای بازنشستگان شد، از آن استقبال کردم. البته برخی از دوستان برای رقابت و مسابقه استرس داشتند، اما من چون یک مقدار بلد بودم خیالم راحت بود.
پس احتمال قهرمانی را میدادید؟
بههرحال همکاران هم تعریف میکردند. احتمال میدادم که شاید مقام بیاورم.
رقبای قویای داشتید؟
حریفها خوب بودند؛ منتها من یکیدو متر جلوتر بودم.
خانواده هم اهل ورزش هستند؟
همسرم پیادهروی میکند. سایر اعضای خانواده رشتهٔ ورزشی خاصی را دنبال نمیکنند.
وقتی اسم شما بهعنوان قهرمان رشتهٔ شنا اعلام شد، برای رفتن به سکوی قهرمانی چه احساسی داشتید؟
طبیعی بود که پس از آموزش و تمرین، از کسب رتبهٔ قهرمانی خیلی خوشحال باشم.
برای قهرمانی از طرف خانواده هم تشویق شدید؟
بله، نوههام، دختر و پسرم خیلی خوشحال شدند و تبریک گفتند.
جشن قهرمانی هم گرفتید؟
بعد از قهرمانی در رشتهٔ شنا، در منزل دختر و پسرم دعوت شدیم. مورد تشویق قرار میگیرم و از خوشحالی آنها خرسند میشوم.
چه برنامهای برای ادامهٔ راه دارید؟
همین رشته را دنبال میکنم.
بنا دارید مربیگری شنا را هم دنبال کنید؟
من فقط برای سلامتی ورزش میکنم تا در سن هشتاد سالگی سالم باشم و کمی بیشتر زندگی کنم.
شنا و بهطور کلی ورزش چه تأثیری در روحیه و زندگی شما بهخصوص در دوران بازنشستگی داشته است؟
ورزش برای سلامتی مفید است و ما هم در این سنین ورزش میکنیم تا با کیفیت بیشتر زندگی کنیم. ضمن اینکه به سایر بازنشستگان عزیز هم توصیه میکنم که ورزش کنند. وقتی ورزش را بعد از بازنشستگی شروع کردم انگار تازه متولد شدم. وقتی مربیان نفت از پشتکارم تعریف کردند، با خودم گفتم کاش از بچگی ورزش را دنبال کرده بودم. بههرحال در این سنین بدن یک مقدار ضعیفتر است.
به سطح فراتر از المپیاد نفت برای کسب رتبه و قهرمانی هم فکر میکنید؟
اگر باشد فکر میکنم.
مثلاً اگر از باشگاه خاصی پیشنهاد داشته باشید، استقبال میکنید؟
نزدیک منزل باشد استقبال میکنم.
برای جوانان هم توصیهای دارید؟
توصیهام به جوانان این است: ورزش کنید. «ز ورزش بود مرد را راستی / ز سستی گژی زاید و کاستی».
حرف پایانی…
از صندوقهای بازنشستگی کارکنان صنعت نفت تشکر میکنم که امکان ورزش در باشگاه شمارهٔ ۲ نفت را فراهم کردند. اوایل هفتهای سه روز باشگاه بود که اکنون به دو روز رسیده است. البته شرکت ملی گاز ایران هم برای بازنشستگان امکان ورزش در استخر شیرودی را فراهم کرده که راه آن برای من دور است. بههرحال همین که ما بازنشستگان را فراموش نکرده و برنامههایی چون المپیاد ورزشی تدارک دیده میشود ارزشمند است. امیدوارم این رویه دنبالهدار باشد.
«برای آقای جلال آقابیگی آرزو میکنیم روزهای پرافتخار و قهرمانیهایش در صندوقها بار دیگر تکرار شود.»