یکی از بازنشستگان که در گذشته از حوزهی وزارت علوم به صنعت نفت وارد شد و مناصبی را هم ـ به اعتقاد برخی صاحبنظران، بر اساس روابط و نه تخصص ـ کسب کرد، در گفتگو با یک سایت خبری گفته است که سالها در تلاش بوده تا دستاندرکاران را متوجه امور سازد! همین فرد مدعی شده است که "یکی از مسئولان صندوقها، نفتی نیست و بنابراین حسی نسبت به مشکلات ندارد!" اما نگفتهاند که کدام مشکل صنعت نفت، با دخالت خود ایشان رفع شده است؟! در برخی مناصب هم که بودهاند، بعد از یک مدت کوتاه بعضاً حتی چندماهه، تودیع شدهاند.
به عنوان مثال، از «ایران ال ان جی» نام بردند که اتفاقاً خود ایشان در آنجا هم حضور داشتند؛ اما ظاهرا انتظار دارند گزارش اقدامهایشان را دیگران تشریح کنند!
متخصصان امر به خوبی آگاهی دارند که اجرای پروژهی مذکور، بیش از یک دهه پیش، از سوی هیأت مدیرهی شرکت ملی نفت ایران به صندوقها تکلیف شد. مسئولان فعلی صندوقها، آن زمان اساساً در این سازمان نقشی نداشتهاند و برای واگذاری یا تکمیل این پروژه، هرگونه اقدامی هم که میشد انجام داد، صورت گرفته است؛ بنابراین، بدیهی است که کشف جدیدی روی نداده تا ایشان آن را "محور مصاحبه" اعلام کند و سعی نماید تا با روایت ناصواب خویش و با بکارگیری عامدانهی عبارت «به طور مثال (و در ادامه) نام پروژه»، طرح مذکور را به گفتهی قبلیاش پیوند دهد یا اصطلاحاً گواه گفتههای خویش بگیرد تا در نزد مخاطب، معتبر جلوه نماید!
این فرد از عبارتی مانند «اتلاف منابع» یا مضامین مشابه، برای برانگیختن احساسات مخاطبان، استفاده میکند؛ یا بطور مثال، ادعا میکند که گزارشهای بارگذاریشده بر روی سامانهی کدال، زیپشده و غیرقابلاستفادهاند، ولی بالاخره شخصاً موفق به استخراج آنها شده است! ظاهراً ایشان قصد داشتند که تبحر خاصی را از خود به نمایش بگذارند! این شخص در خلال همین افاضات، از لزوم نظارت و حسابرسی هم سخن به میان میآورد، در حالی که واضح است سخنان وی بیشتر از روی علاقهمندی به حضور در فضای رسانهای و شهرتطلبی بوده است؛ چرا که سالهاست سازمان حسابرسی که زیرمجموعهی وزارت اقتصاد و دارایی است، به عنوان حسابرس قانونی از سوی هیات امنا صندوق برای بررسی گزارشهای تلفیقی، انتخاب شده است و گزارشهای تهیهشده، ضمن ارائه به آن هیات، در سامانهی کدال نیز منتشر میشوند. از این رو، مسیر قانونی نظارت و حسابرسی به طور کامل مشخص است و امور مذکور، توسط بالاترین رکن حسابرسی در کشور انجام میشود.
نکتهی عجیب و تأسفآور دیگر، استناد به همان گزارشهایی است که خود او در گپ رسانهایاش، ادعای عدمشفافیت آنها را مطرح میکند! شیوهای که نه تنها نخبگان جامعه، بلکه مخاطب عمومی را نیز قطعاً قانع نخواهد کرد. گواه این سخن، عدم بازتاب گفتگوی انجامشده، در رسانههای معتبر صنعت نفت است.
نیت نگارنده، ارائهی پاسخ با جزئیات فنی نیست؛ چرا که بیان ایشان، صرفاً با گرایش به حضور رسانهای و مبتنی بر کلیگویی بوده است؛ با این حال، لازم به ذکر است که ایشان در گفتگوی رسانهای خود، بدون ارائهی هیچگونه آمار و دلایل، بیانکردند که وضعیت شرکتهای زیرمجموعه خوب نیست!
به احتمال زیاد، ایشان نمیدانند که یکی از شاخصهای مهم برای ارزیابی موضوع مورد بحث، رشد داراییهای صندوق است! برای ایشان که ادعای «نفتیبودن» و حساسیت نسبت به مشکلات صندوقها را دارند، یافتن میزان رشد داراییها نباید زیاد سخت باشد! گزارشهای استاندارد اکچوئری، هر سه سال یکبار در صورتهای مالی درج میشود که در آخرین مرتبه، گزارشهای مذکور در صورتهای مالی سال مالی منتهی به اردیبهشت 98، قید شدهاند.
با توجه به اینکه ایشان در اظهارنظرهایشان، این موضوع بنیادی را در نظر نگرفتهاند، بهیقین نمیدانند که داراییهای صندوق نیز طی یک سال، دو برابر شده است و بنابراین، مدعی نمیتواند از سطح قابلقبولی در تحلیل نظام بیمهای برخوردار باشند.
البته شاید اگر ریاست هیأترئیسهی غیرنفتی (از نظر مدعی)، همین شخص را به عنوان عضوی در هیأت مدیرهها بهکار می گرفت حس و علاقه او چنین نبود.
خلاصهی کلام اینکه، سازمان صندوقها از نظرات فنی فرهیختگان در همهی حوزهها و سطوح مختلف، استفاده میکند و اظهارات افراد معدودی را که تنها بهدنبال جلب توجه و کار نمایشی در رسانهها هستند، جدی نمیگیرد. معمولاً این دسته از افراد، در شبکههای اجتماعی گرد هم میآیند و از یکدیگر تمجید میکنند؛ چرا که از تأیید و تمجید مراجع رسمی و معتبر، محروم هستند!