حرفهایهای سفر اما برای شما پیشنهاد دیگری دارند. آنها معتقدند آنچیزی که سفر را تبدیل به یک تجربه ناب میکند و باعث میشود که ما خود را از طریق حضور در مکانهایی که تجربه نکردهایم بشناسیم «تنها سفر کردن» است. اما چرا و چگونه تنهایی سفر کنیم؟ حرفهایهای سفر اما میگویند لذتی که در تنها سفر کردن است در شکل جمعیاش وجود ندارد. به دهها دلیل؛ ما لیستی از فواید و طریقتهایی که محصول تنها سفر کردن است را آماده کردهایم. بعد از خواندنشان دوباره این سوال را از خود بپرسید. آیا «تنها سفر کردن» ارزشش را دارد؟
۱- به روش خود سفر خواهید کرد
اولین نکته در مورد چگونه تنهایی سفر کنیم پیدا کردن مقصد و کارهایی است که باید انجام دهید. هوس جنگل کردهاید اما دوستانتان میخواهند بساط جوجهکباب را پهن کنند. اگر به آنها «نه» بگویید ممکن است از شما دلگیر شوند یا شما را به خرابکردن برنامههای سفر متهم کنند یا حداقل شما را با مفهوم «دموکراسی» توی رودربایستی بگذارند.
تنها سفر کردن این لطف را دارد که شما میتوانید دقیقا به اختیار خود سفر کنید. میزبانتان را خودتان انتخاب کنید. درباره اجاره ویلا و اقامتگاه و چیزهای دیگر هم همینطور. اگر بعدازظهر هوس خوردن صبحانه به سرتان زد کسی سرزنشتان نمیکند و میتوانید تا جایی که امکان دارد تصمیمهای خود را بگیرید. چیزی که در سفرهای دستهجمعی امکانپذیر نیست. دوست دارید موسیقی موردعلاقه خود را گوش کنید؟ دوست دارید غذای موردعلاقه خود را بخورید؟ دوست دارید دیوانگیهای خود را کاملا بارز کنید؟ کسی مزاحم شما نخواهد شد.
۲- «خود» را به طور کامل تجربه خواهید کرد
ما در قواعد اجتماعی تغییر شکل میدهیم. شما در جمع، آنطوری که تنها هستید رفتار نمیکنید. بنا به شان اجتماعیتان تصمیمهایی میگیرید که در شان فردیتان جایی ندارد. وقتی تنها سفر میکنید، خبری از این قواعد نیست. میتوانید ببینید خودتان به تنهایی چه رفتاری خواهید کرد. اینطور فرض کنید که دست کسی که به اندازه عمر شما با شما همراه بوده -یعنی خودتان- را گرفتهاید و با خود به سفر بردهاید. شما بیش از هر کس دیگری به سفر با خود احتیاج دارید. شاید با خیلیها به سفرهای گوناگون رفتهاید. اما ما معمولا خودمان را به رسمیت نمیشناسیم. این سفر بهترین زمان برای این است که با خودمان بیشتر آشنا شویم. حتما شنیدهاید که میگویند: «هر کسی رو توی سفر میشه شناخت». چطور تنهایی سفر کنیم و خودمان را بیشتر در این سفر بشناسیم؟ خودتان را آزاد بگذارید! برای اولین بار؛ همانطور که همیشه میخواستید!
۳- دوستان جدید منتظر شما هستند
امکان پیداکردن یک دوست جدید وقتی در یک گروه هستید تقریبا غیرممکن است. گروه باعث میشود ما فقط اجتماع کوچک خود را در سفر به رسمیت بشناسیم. از این رو بیخیال آشنایی با آدمهای جدید میشویم. اما وقتی تنها سفر میکنیم، هر آدم تازهای میتواند برای ما یک دوست تازه باشد. ما به استقبال تجربهها میرویم. وقتی تنها هستید ممکن است کسی به خود جرات بدهد و در مورد اینکه دوست دارید با او قدمی بزنید سوال بکند، اما اگر در جمع باشید از این اتفاقات هیجانانگیز به دور هستید. دیگر کسی از دوستانتان، غریبهای را به خاطر لباس و ظاهرش قضاوت نخواهد کرد و البته از قضاوتهای همیشگی دوروبریهایتان به طور کامل در امان خواهید بود. پس خودتان باشید. این هم پاسخ به یکی از چرایی های مهم تنها سفر کردن است!
۴- خود را آسیبپذیر مییابید
معمولا در سفرها کسی هست که از عهده حوادث ناگهانی بر بیاید. اگر هم آن نفر شما هستید معمولا دوستانتان به شما دست یاری میرسانند و به شکل جمعی از پس مشکلات -مثلا پنچرشدن ماشین- برمیآیید. اما وقتی تنها هستید، خودتان هستید و خودتان. میتوانید تجربه کنید، وقتی با یک مشکل ناگهانی مواجه میشوید چطور با آن کنار میآیید. بخشهای جدیدی از خود کشف میکنید و البته وقتی تنهایید، نور مهربانی یک غریبه را روی قلبتان راحتتر حس میکنید. غریبهای که برای کمکِ شما آمده. این تجربه میتواند ما را نیز نسبت به آنهایی که به کمک احتیاج دارند، آگاهتر کند. آنهایی که تجربه کمک از یک غریبه را دارند، همانهاییاند که خود بعدا به بهترین کمککننده تبدیل شدهاند.
۵- در لحظه حال باقی میمانید
وقتی دوستانتان با شما هستند، بحثهای مختلفی پیش میآید. شاید صحبتی از یک آشنای مشترک که در جمع شما غایب است راه بیفتد یا بحثی در مورد پروژههای کاری مشترکتان. اما وقتی تنها هستید ذهن شما از هر گفتگوی حاشیهای به دور است. فرصت صحبت با خود را دارید. تنها همراه شما خود شمایید. از او مشورت میگیرید. با او جهان را نظاره میکنید و با او اتمسفر مکانهای مختلف ایران و جهان را درک میکنید. رنگها زیباتر میشوند، صداها رساتر و هیچ یادآوری ناخوشایندی توسط یک دوست مشترک به سمت شما نمیآید. خودتان هستید و تجربه ناب خودتان. چگونه تنهایی سفر کنیم و از تک تک لحظهها لذت ببریم؟ ذهنتان را برای لذت از همان لحظه متمرکز کنید.
۶- به آدرنالین سلام کنید
وقتی تنها هستید میتوانید کلهشقی کنید، خطر کنید و از دست دوستان محافظهکارتان هم در امان بمانید. دوست دارید با یک تاب درختی ۲۰ متری بازی کنید؟ تاب بخورید! نوش جانتان! هیچکدام از دوستانتان آن اطراف نیست که نظریات علمیاش درباره شکستن شاخه در هنگام بازی با تاب درختی را به شما یادآوری کند. خطرکردن یکی از نیازهای اصلی بشر است. این همان چیزیست که باعث میشود، انسان در درون خود به جلو حرکت کند. شاید با خود بگویید که من اهل خطر کردن نیستم. برای شما یک پیشنهاد دارم. زیاد مطمئن نباشید. شاید یک سفر به تنهایی به شما یادآوری کند چه دیوانه محشری درون خود دارید. امتحانش کنید.
۷- من میتوانم
چگونه تنهایی سفر کنیم ؟ این آخرین جواب است! به خودتان بگویید که میتوانید و شروع کنید.
امکان تجربه این که شما آنقدر توانا هستید که در هنگام بروز مشکل با عقل و درایتتان، راهحلی پیدا کنید، حسیست که در تنها سفر کردن به آن خواهید رسید. شما در سفر مشکلاتی را به تنهایی حل خواهید کرد که شاید هیچگاه در حاشیه امن خانهتان از پس حل آن بر نمیآمدید. این چنان اعتماد به نفسی به همراه خواهد داشت که اثرات آن را تا همیشه با خود به همراه خواهید داشت. این جمله مهمترین چیزیست که هر آدمی به آن احتیاج دارد، این قویترین جمله جهان است: «من میتوانم»
منبع: جاباما