کارگاه آموزشی هوش هیجانی با شرکت جمعی از کارکنان صندوقهای بازنشستگی صنعت نفت (22 اسفند ماه 97) در سالن اجتماعات این مجموعه برگزار شد. در این کارگاه آموزشی شرکتکنندگان با مفاهیم هوش هیجانی و چگونگی بهبود ارتباط درونفردی و میانفردی آشنا شدند. دکتر سعید بهزادیفرد روانشناس و مشاور خانواده مباحث مرتبط با این کارگاه را ارائه کرد.
وی در ابتدا با تعریف هوش هیجانی گفت: هوش هیجانی توانایی درک، کنترل و ارزیابی احساسات خود و دیگران است.
هوش هیجانی یکی از زیر مجموعههای هوش اجتماعی است شامل توانایی بررسی احساسات و عواطف خود و دیگران. همچنین تفکیک این احساسات و عواطف و استفاده از این اطلاعات برای هدایت تفکر و اعمال.
از هوش هیجانی اغلب به عنوان EQ یاد میشود. اصطلاحی که از مهارتهای مرتبط با روابط موفق افراد سخن میگوید. ممکن است معتقد باشید ( IQ هوشبهر یا ضریب هوشی) برای موفق بودن در زندگی، کار یا روابط با دیگران عاملی کلیدی است. اما باید بدانید که IQ نقش بسیار کمتری از EQ دارد. EQ شامل مهارتهایی است که برای به وجود آوردن و حفظ کردن روابط مهم زندگی لازم است و اگر تعامل با انسانهای ساکن در محیط زندگی درست برقرار شود، فرد میتواند زندگی بسیار بهتر و رضایتبخشتری داشته باشد.
هوش هیجانی
IQ بیشتر مربوط به منطق و فهم اطلاعات است؛ ممکن است IQ برای قبول شدن در امتحانات مفید باشد اما در مدیریت روابط هیچ کمکی به ما نمیکند.
EQ به توانایی فهم هیجانها و احساسهای دیگران اشاره دارد. نحوه مدیریت هیجانهای ما و دیگران نقش مهمی در موفقیت روابط بین فردی دارد. اگر از هیجانهایتان درست استفاده کنید میتوانید از یک رابطه ثمربخش لذت ببرید.
دکتر بهزادی فرد در ادامه، به معرفی فرمولهای کلی هوش هیجانی پرداخت:
شناختن هیجانها و آگاهی از آنها: گام اول داشتن خودآگاهی است و اینکه بتوانید در مواقعی که رویداد خاصی برای شما رخ میدهد احساستان نسبت به آن را تشخیص دهید. حتماً شما هم افرادی را دیدهاید که بسیار عصبانی هستند و وقتی این واقعیت را به آنها میگویید با عصبانیت به شما جواب میدهند: من عصبانی هستم؟!
مدیریت کردن هیجانها: اینکه بتوانید هیجانهای خود را به طرز مناسبی مدیریت کنید. برای مثال ناراحتی به خاطر ناکامی در به دست آوردن چیزی طبیعی است اما اگر به خاطر آن از کوره در بروید یعنی نتوانستهاید آن را مدیریت کنید.
مدیریت کردن خودتان: خود کنترلی به معنی به تأخیر انداختن برآوردن نیازها.
برای مثال شما فکر میکنید شریک زندگیتان مدتی است وظایف خود را به خوبی انجام نمیدهد. شما میتوانید عجول باشید: یک یادداشت روی میز آشپزخانه بگذارید و به او بگویید که با دوستانتان برای تفریح بیرون رفتهاید و به خودتان بگویید که: این کار او را ادب میکند! اما اگر شما از خودکنترلی استفاده کنید، میتوانید در موقع ناهار خوردن همسرتان را با آرامش از احساسات خود آگاه کنید.
سه شیوه رویارویی با وقایع
دکتر بهزادیفرد پاسخ همه افراد به رویدادهای زندگی را در سه مدل توصیف کرد. به گفته او شیوه رویارویی افراد با اتفاقات مختلف زندگی به یکی از این سه شیوه است: اولین پاسخ، شیوه بازتاب است. به این شکل که ما در انجام عمل هیچ ارادهای نداریم و برای انجام این گونه فعالیت از پیش تصمیم نمیگیریم و رفتار سرزده آموزشی نیست، مثل زمانی که در اثر فرو رفتن جسمی تیز در دست، ناخودآگاه دست خود را عقب میکشیم.
شیوه واکنشی که تا حدودی تحت تاثیر آموزش است مثل عصبانیت از شنیدن صدای بوق اعتراض و شیوه سوم، پاسخ سنجیده که کاملا نیاز به آموزش دارد. برای پاسخ به این شیوه باید به هنگام بروز اتفاقات از خود بپرسیم اگر یک بزرگسال عاقل که برای خودش ارزش قائل است به جای من بود چه پاسخی به این شرایط میداد؟
جواب به این پرسش میتواند راهنمای ما برای رسیدن به پاسخ درست باشد.
پذیرش آری، تسلیم نه
یکی از بهترین راهکارهای همه افراد در مواجهه با وقایع زندگی یا هرچه که موجب ناراحتی ما را فراهم میکند این است که در برابر هر پدیدهای حالت پذیرش داشته باشیم. البته منظور از پذیرش، تسلیم در برابر اتفاقات نیست. پذیرش اتفاقات کمک میکند که ما به جای اعتراض کردن در برابر وقایع نادلخواهی نظیر از دست دادن عزیزان، بیماری، ناکامیها و... به خود بگوییم ما در جهانی زندگی میکنیم که مجموعهای است از وقایع دلخواه و نادلخواه و همه اینها در کنار هم زیباست. این شیوه نگرش کمک میکند با اعتماد و توکل به خداوند آنچه را که برایمان اتفاق افتاده است با نگرشی مثبت بپذیریم و تلاش کنیم خود را از میان سختیها و موانع عبور دهیم و زندگی را برای خود و افرادی که در کنارمان به سر میبرند شیرین و دلپذیر کنیم.