• کد خبر: 7359

پاسداری از نفت دفاع از منافع ملی است

راهبری تیم عملیاتی اعزامی ایران برای مهار چاه‌های مشتعل نفت کویت در جریان جنگ خلیج فارس ازجمله تجربه‌های مهندس باوریان به عنوان یک مدیر کارآمد است.

کافی است فرزند یک خانواده نفتی در همسایگی چاه نمره یک مسجدسلیمان باشی تا بوی نفت از همان کودکی چنان در نهانخانه جانت جاگیر شود که عمری را سر در پیاش بگذاری و همه توانت را خرج توسعه صنعتی کنی که به «مادر صنعت» شهره است و پیشگام و پیشتاز توسعه صنعتی در این سوی قاره کهن.

مهندس اسکندر باوریان دانش‌آموخته دانشگاه تهران و «امپریال کالج» لندن از جمله مدیران کارآمد و سختکوشی است که بی‌گمان از ثمره سال‌های تلاشش در صنعت نفت ایران تا همیشه به نیکی یاد خواهد شد.

 مهندس باوریان نماینده آن گروه از مدیران اجرایی خلاق، خوشفکر و خستگی‌ناپذیری است که راهبری صنعت عظیم نفت را در طول یک سده اخیر برعهده داشته و بر نظرات و آرای فنی و حرفه‌ای خود، به دور از ملاحظات گوناگون پای فشرده‌اند.

از او که صادقانه و در چارچوب حفظ منافع ملی ایرانیان با همه وزاری نفت پس از انقلاب کار کرده است فراوان می‌توان گفت و نوشت. از کسی که می‌گوید اگر بازگشت به سال‌های خیلی دور ممکن بود، باز هم صنعت نفت را به عنوان کار و حرفه‌اش در زندگی برمی‌گزید.

مهندس باوریان با همان غرور و شعفی از پدر و خدمات نفتی‌اش یاد می‌کند که از عمویش. می‌گوید:

پدرم با حدود ۳-۴۲ سال فعالیت به عنوان استاد کار نفتی در سال ۱۳۴۲ بازنشسته شد. هم او و هم عمویم هر دو ازجمله نخستین فعالان این صنعت پس از کشف و استخراج نفت در ایران بودند. پدرم ۱۱ فرزند داشت. سه دختر و ۸ پسر و در این میان، من روز نهم اسفندماه سال ۱۳۱۷ به دنیا آمدم. سال‌های دبستانم در مدرسه «سبزآباد» مسجدسلیمان طی شد و از دبیرستان «نفتون» دیپلم گرفتم. سپس در رشته شیمی دانشکده علوم دانشگاه تهران پذیرفته شدم. فارغ‌التحصیلی‌ام همزمان بود با تصمیم‌گیری مسؤولان برای جایگزینی لیسانسیه‌های شیمی به عنوان سوپروایزر شیفت‌های اندازه‌گیری میزان آب و نمک خام صادراتی در بندرماهشهر. این کار تا آن تاریخ برعهده کارگران ماهر بود. به این ترتیب در تیرماه سال ۱۳۳۹ با مدرک لیسانس به استخدام شرکت اکتشاف و تولید نفت مناطق نفت خیز جنوب درآمدم. هنوز چند ماهی از ورودم به بندر ماهشهر سپری نشده بود که ناگزیر برای انجام خدمت سربازی راهی تهران شدم. فروردین ماه سال ۱۳۴۱ و در پایان دوران خدمت وظیفه، به محل کارم بازگشتم و در ادارات مختلف شیمیایی و آزمایشگاه‌های نفت و گاز مناطق نفتی جنوب به فعالیتم ادامه دادم. سال ۱۳۵۱ کارشناس ارشد در اداره مهندسی نفت اهواز بودم که برای ادامه تحصیل به انگلستان اعزام شدم. پس از گذراندن دوره فوق‌لیسانس مهندسی نفت در «امپریال کالج» لندن به ایران بازگشتم. از آن جا که هم شیمی خوانده بودم و هم مهندسی نفت، در مهرماه سال ۱۳۵۲ مامور خدمت در خارک با پست رییس ناحیه عملیات صنعتی شدم. در سال ۱۳۵۶ رییس منطقه خارک بودم و این مقارن بود با اوج‌گیری اعتصاب‌های نفتی و سرانجام، پیروزی انقلاب.

راه‌اندازی تولید و صدور نفت خام

در میانه دی ماه ۱۳۵۷ به دستور رهبر انقلاب، هیاتی به سرپرستی مهندس بازرگان برای راه‌اندازی پالایشگاه آبادان و تامین مصارف نفتی داخلی راهی جنوب شد. مهندس باوریان که وظیفه ارایه راهکارها و پیشنهادهای عملی به اعضای هیات را در این زمینه برعهده داشته است می‌گوید:

حاصل این اقدامات، افزون بر راه‌اندازی پالایشگاه آبادان، دریافت مجوز صدور نفت کوره، توسعه مخازن نفتی در خارک و راه‌اندازی اسکله آذرپاد دوم برای پهلوگیری کشتی‌های بزرگتر بود. پس از پیروزی انقلاب، در تیرماه سال ۱۳۵۸ به عنوان مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران در گچساران منصوب شدم و این فرصتی بود برای پیگیری و اجرای پروژه تزریق گازگنبدی پازنان در مخزن نفتی گچساران.

بازگشت مجدد به صنعت نفت

یک هفته پیش از آغاز جنگ، مهندس باوریان با دریافت حکم انتقال به اداره مهندسی نفت، به همراه همسر و دو فرزندش راهی اهواز می‌شود. می‌گوید: هنوز چند روزی از اقامتمان در اهواز نگذشته بود که جنگ شروع شد. خانواده‌ام را به اصفهان فرستادم و این سرآغاز سال‌های دشوار پذیرش مسؤولیت من در مناطق نفتی جنوب تا پایان جنگ بود. پس از جنگ به عنوان رییس دفتر امور عملیات صادرات نفت خام در امور بین‌الملل به کار پرداختم و پس از انجام دو ماموریت برون مرزی در دفتر «رتردام» هلند، در مهرماه سال ۱۳۷۹ بازنشسته شدم.

اما این، پایان کار نیست. در مدیریت برنامه‌ریزی تلفیقی، نیاز جدی به وجود یک کارشناس خبره برای برنامه‌ریزی تلفیقی احساس می‌شود. دعوت به کار از مهندس باوریان برای تصدی این پست، او را که هنوز از کار خسته نشده است بار دیگر به صنعت مورد علاقهاش بازمی‌گرداند. می‌گوید: تا سال ۱۳۸۷ در شرکت نفت در سمت‌های سرپرست و سپس معاون مدیر برنامه‌ریزی تلفیقی فعال بودم و در آبان ماه همین سال به شرکت «نیکو» رفتم و در سمت رییس امور برنامه‌ریزی و توسعه تجارت به خدمت ادامه دادم. شهریور ماه 1391 نقطه پایانی بود بر کار و تلاشم در صنعت نفت.

 چاه‌های مشتعل نفت در کویت

راهبری تیم عملیاتی اعزامی ایران برای مهار چاه‌های مشتعل نفت کویت در جریان جنگ خلیج فارس ازجمله تجربه‌های مهندس باوریان به عنوان یک مدیر کارآمد است. می‌گوید:

سال ۱۹۹۶ برای مهار چاه‌های نفت کویتی، به همراه تیم اجرایی عازم کویت شدیم. کویتی‌ها در آغاز به ما می‌گفتند شما نمی‌توانید بدون کمک دیگران، در مهار چاه موفق شوید اما تکنیسین‌ها و مهندسان با تجربه و توانمند ایرانی با مهار ۲۰ حلقه چاه در طول ۸۰ روز (به طور متوسط هر چهار روز یک چاه) توانستند به خوبی قابلیت‌ها و ظرفیت‌های علمی و مهندسی ایرانیان را در این پروژه به نمایش بگذارند و تحسین سایر تیم‌ها ازجمله مسؤولان کویتی را برانگیزند.

ضرورت توجه بیشتر به سرمایه انسانی

مهندس باوریان هنوز بنیه و توان کار کردن را دارد. اما می‌گوید باید به فکر سلامتی‌اش هم باشد. بر این باور است که سرمایه انسانی در صنعت نفت، در هر رده‌ای از کارگر ساده گرفته تا مدیران متخصص باید به عنوان سرمایه ملی مورد توجه قرار داشته باشند. ضمن این که خود نیز از اندوخته و سرمایه ارزشمندی در طول زندگیاش برخوردار است:

همسری دارم همیشه همپا و همراه و مهربان. دو فرزند دخترم پزشک متخصص هستند. سه نوه دختر هم دارم که به قول اصفهانی‌ها مغز بادام زندگی و مایه امید و آرزوهای من و همسرم هستند.