کد خبر: 6923
سرویس: گردشگری
تاریخ انتشار: ۱۱ فروردین ۱۴۰۰ - ۱۳:۱۹
  • خبرنگار: روابط عمومی
  • چاپ
رحیمیان . بازنشسته . زوج

روزهایی بود که به راحتی برای سفر، برنامه‌ریزی می‌کردیم و یک یا چند نفری عازم می‌شدیم و خودمان را می‌سپردیم به جریان سفر و اتفاقات خوشایند و ناخوشایندش. آن روزها با اینکه بیش از یک سال، تکرار نشده؛ اما خاطرات آن و پُر بودن بانک خاطرات خوش آدم‌ها، توانسته این روزها که نه کسی می‌تواند سفر برود و نه دید و بازدید، قابل تحمل و خوشایند سازد.

'گزارش/ روزهایی بود که به راحتی برای سفر، برنامه‌ریزی می‌کردیم و یک یا چند نفری عازم می‌شدیم و خودمان را می‌سپردیم به جریان سفر و اتفاقات خوشایند و ناخوشایندش. آن روزها با اینکه بیش از یک سال، تکرار نشده؛ اما خاطرات آن و پُر بودن بانک خاطرات خوش آدم‌ها، توانسته این روزها که نه کسی می‌تواند سفر برود و نه دید و بازدید، قابل تحمل و خوشایند سازد و به این باور برساند که با همین خاطرات قشنگ و به یادماندنی در ذهن، می‌شود سختی‌های زندگی را راحت‌تر طی کرد. به قول پابلو نرودا: «ممکن است بتوانید همه‌ی گل‌ها را بچینید، اما نمی‌توانید از آمدن بهار جلوگیری کنید» و در سخت‌ترین شرایط نیز، امیدواری از یک جا جوانه می‌زند.

روزهایی بود که به راحتی برای سفر، برنامه‌ریزی می‌کردیم و یک یا چند نفری عازم می‌شدیم و خودمان را می‌سپردیم به جریان سفر و اتفاقات خوشایند و ناخوشایندش. آن روزها با اینکه بیش از یک سال، تکرار نشده؛ اما خاطرات آن و پُر بودن بانک خاطرات خوش آدم‌ها، توانسته این روزها که نه کسی می‌تواند سفر برود و نه دید و بازدید، قابل تحمل و خوشایند سازد و به این باور برساند که با همین خاطرات قشنگ و به یادماندنی در ذهن، می‌شود سختی‌های زندگی را راحت‌تر طی کرد. به قول پابلو نرودا: «ممکن است بتوانید همه‌ی گل‌ها را بچینید، اما نمی‌توانید از آمدن بهار جلوگیری کنید» و در سخت‌ترین شرایط نیز، امیدواری از یک جا جوانه می‌زند.

در یکی از همین روزهای منتهی به پایان سال، با یادآوری خاطرات گذشته، این انگیزه در ما جوانه زد که به سراغ آنها که بهار بیشتری را در زندگی تجربه کرده‌اند، برویم و این سؤال را از آنان بپرسیم که بهترین سفر زندگی آنان به کجا بوده‌است؟ و از آن سفر چه خاطرات خوشی دارند؟

به اتفاق عکاس نشریه، به یکی از نمایندگی‌های صندوق بازنشستگی صنعت نفت مراجعه می‌کنیم و ضمن گپ و گفت با تعدادی از بازنشستگان صنعت نفت، سؤالاتی از آنان، درباره‌ی بهترین سفرهایی که رفته‌اند، می‌پرسیم. در ادامه، متن گفتگو با این عزیزان، می‌آید:

یافتن دوستان خوب

سفر رفتن، دور شدن از خانه نیست، بلکه آشنایی با دوستان خوب است. سفر همیشه پر از آموختن تجربه‌هاست. گاهی تجربه‌های شیرین و گاهی تجربه‌های تلخ! به همین دلیل اکثر ما آدم‌ها، مسافرت رفتن را دوست داریم.

محمد برهمند، بازنشسته‌ی هشتاد ساله‌ی صنعت نفت، انتخابش در دوران بازنشستگی، سفر نکردن بوده، نه اینکه سفر و گردش را دوست نداشته‌باشد، اما در دوران بازنشستگی، سفر کردن برایش دشوار بوده‌است. هنگامی که از او می‌پرسم، بهترین سفری که تا حالا رفته، به کجا بوده، با شادی و شعفی که از زیر ماسکش می‌شد خواند، می‌گوید: در جوانی به شهرها و کشورهای مختلفی سفر کرده‌ام، اما بهترین خاطرهاتی که از سفر دارم، سفر خانوادگی به محمودآباد بوده‌است.

او، با چنان آسودگی‌ای از سفرهای سیاحتی صنعت نفت که تقریباً هر سه سال یکبار، قرعه به نامش می‌افتاده، یاد می‌کند که گویی، صدای دریا و مرغ‌های دریایی که به ساحل نزدیک می‌شدند را، اکنون هم می‌شنود.

این بازنشسته صنعت نفت، ویژگی سفرهایی که به اتفاق خانواده به مجتمع تفریحی، رفاهی محمودآباد داشته را در آشنایی با دوستان خوبی که در آنجا پیدا کرده و ساعات و لحظات خوشی که با آنان گذرانده، می‌داند و امیدوار است، سلامتی به کل جهان باز گردد و بار دیگر خوشی‌های این سفر تکرار شوند.

سفر، بیشتر برای ایجاد دوستی و تعامل با انسان‌ها شکل می‌گیرد، نه به قصد ایجاد فاصله و دوری از خانه و همین دوستی‌هاست که زندگی را با وجود سختی‌هایش، معنادار و عمیق می‌کند.

محمد برهمند در سال ۱۳۷۵، با سِمَت ریاست بخش انبارداری شرکت پخش فرآورده‌های نفتی ایران بازنشست شده و برای مدتی نیز رئیس آتش‌نشانی تبریز بوده‌است.

شوقِ رفتن به یک سفر

در مقابل چیزی که روح‌تان را به پرواز در می‌آورد، ترسی نداشته‌باشید.

وقتی از رحیم رحیمیان، بازنشسته 85 ساله‌ی صنعت نفت می‌پرسم بهترین سفری که رفته، کجا بوده، پاسخ می‌دهد: «بهترین سفرهایم خیلی جاها بوده، اما الان فقط یک آرزو دارم و آنهم رفتن به کربلای معلّی‌ست».

رفتن به کربلا، برای این بازنشسته، شوق زیادی به همراه دارد؛ همانند اشتیاقی که پرواز کردن دارد. او علیرغم مشکلات جسمی کنونی و بیماری سخت که با آن دست و پنجه نرم کرده، اما ترسی از اینکه آرزویش را به زبان بیاورد، ندارد و امیدوار است خدا به او کمک کند تا به آرزویش برسد.

آقای رحیمیان با همسر خود به نمایندگی آمده‌اند؛ همسر ایشان، با خوشرویی، سراغ نشریه را می‌گیرد که مدتیست برای آنها ارسال نشده‌است. لطف و صفایی که ایشان نسبت به نشریه دارند تعجب من را برمی‌انگیزاند. می‌گوید تقریباً تمام نسخه‌های نشریه زندگی نو را آرشیو کرده و هر از گاهی برای خواندن مطالب پزشکی، به آنها مراجعه می‌کند. از اینکه نشریه برای مدتی‌است برای‌شان نیامده، دل نگران است و حتی چندی قبل سراغش را از پستچی محله‌شان هم گرفته‌است. می‌گویم: به خاطر شرایط آلودگی ناشی از ویروس کرونا، نشریه منتشر نمی‌شود و او امیدوارانه می‌گوید: کاش ویروس زودتری برود.

 این زوج که ۵۸ سال، زیر یک سقف با هم زندگی کرده‌اند؛ دل نگرانی‌های ظریف و زیبایی نسبت به یکدیگر دارند، مثلا خانم، نگران است نمره‌اش پیش همسرش کم نباشد و آقا با خلوص نیتی می‌گوید: ایشان در حد کمال، زحماتی که باید بکشند؛ کشیده‌اند؛ نمره‌اش هر چه می‌خواهد، باشد!

  خوشحالی برای یک سفر

جادوی سفر گاهی این است که ببینی پدرت سفر کرده آنهم به جایی که دیگر رنجی ندارد و آنگاه تو خود نیز آرام می‌گیری.

بهرام دُرّانیان، بازنشسته‌ای که اندکی متفاوت، به بهترین سفری که تجربه کرده، فکر می‌کند، به خبرنگار ما می‌گوید: من چون ورزشکار هستم به شهرها و کشورهای زیادی سفر کرده‌ام. اما یکی از سفرهایی که برای من بسیار دلچسب بوده، سفری است که ده سال پیش به اتفاق همسر و پسرم، به مشهد مقدس داشتم. با اینکه در این سفر، ما برای خاکسپاری پدرم رفته‌بودیم اما برکات زیادی برای ما به همراه داشت. زیرا پدرم سال‌ها در بستر بیماری بود و از این بابت در رنج و عذاب بود. وقتی پدرم به دیار باقی سفر کرد، احساس می‌کردم رنج او تمام شده و خودم نیز با پایان رنج پدر، احساس آرامش درونی داشتم. او می‌گوید: وقتی از این سفر باز می‌گشتم، احساس خوبی به زندگی داشتم. چون آرامش پدرم را می‌دیدم و به نوعی آرامش خیال پیدا کردم؛ همانند آهنگ "جاده یکطرفه‌"ی مرتضی پاشایی که همیشه این آهنگ به من احساس آرامش و سبکی خیال می‌دهد.

او می افزاید: غم و غصه و اشک و حسرتی برای پدرم ندارم زیرا آن چیزی که ارزشمنده و به یادگار می مونه، رسم خوب زندگی کردنه که پدرم در طول دوران زندگی اش این طعم را چشید. مرحوم پدرم نیز بازنشسته‌ی صنعت نفت بوده‌اند و حدود 20 سال پیش، از شرکت پخش فرآورده‌های نفتی خراسان رضوی، بازنشست شده‌است.

بهرام دُرّانیان، سال 1396، از شرکت ملی مهندسی و ساختمان نفت ایران بازنشسته شده و در این شرکت، ریاست امور ورزش را عهده‌دار بوده‌است.

همدلی و همدردی

ای دوست ز شهر ما ناگه به سفر رفتی            ما تلخ شدیم و تو در کان شکر رفتی

 احمد مهابادی، درست دو ماه قبل از آنکه بازنشسته شود، برگی از تلخ‌ترین خاطرات زندگی‌اش رقم خورده و دختر بزرگ 27 ساله‌اش را به طور ناگهانی از دست داده‌است. او که مرداد ماه از شرکت نفت فلات قاره ایران بازنشست شده، با چشمانی خیس، روبروی ما نشست و از تجربه تلخ این روزهایش برای ما گفت.

بسیار متاسف شدیم و برای ایشان و همسرشان، آرزوی صبر جمیل و برای دختر جوان ناکام‌شان طلب آرامش برای ادامه‌ی پروازش به دوردست‌ها کردیم.

سفر برای خدمت رسانی

برای کسی که عاشق خدمت‌رسانی است، وقتی می‌پرسم بهترین سفری که رفته، کجا بوده، پاسخ می‌دهد: نمی‌گویم به کجا، تا ریا نشود. اما اصرارهای خبرنگارانه‌ام جواب داد و پاسخ محمد زرگر، بازنشسته صنعت نفت، این بود: بهترین سفری که رفته‌ام، سفر به کربلای معلی به جهت خدمت‌رسانی و پذیرایی از زائران حسینی بوده و آرزو دارم  ایام کرونا زودتر تمام شود تا بتوانم به عاشقان امام، خدمت‌رسانی کنم.

او می‌گوید: اکنون که شرایط دنیا به گونه‌ای است که سفر برون مرزی انجام نمی‌شود فکر کردن به آن روزها، به جز حسرت برایم چیزی ندارد.

او سال 1397، از شرکت پخش فرآورده‌های نفتی(بهار)، بازنشسته شده‌است.

برچسب‌ها

برای ما بنویسید

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 10 =